۰

فیلم | خطر یک مثلث بیخ گوش ایران

هم‌اکنون قفقاز محل رقابت و حضور کشورهای مختلفی است که به اشکال مختلف در حال تلاش برای گسترش و تثبیت نفوذ در این منطقه هستند. اسرائیل به جبران حضور ایران در لبنان نفوذ عمیقی در باکو پیداکرده و سیاست‌های ضد ایرانی را با کمک حکومت علیف اجرایی می‌کند.
کد خبر: ۲۹۱۴۶۲
۱۳:۰۶ - ۲۱ فروردين ۱۴۰۳

شیعه نیوز | روز دوشنبه 18 دی‌ماه 1402 شیخ محمد بن زاید آل نهیان رئیس امارات متحده عربی در سفری رسمی به باکو سفر کرد و با الهام دیدار کرد. این سفر پس‌ازآن انجام شد که قرار شد کنفرانس تغییرات اقلیمی (COP29) در سال 2024 در باکو انجام برگزار شود. در همین راستا یکی از اهداف اعلامی این سفر انتقال تجربیات برگزاری کنفرانس سال 2023 دوبی به مقامات باکو بوده است.

به گزارش «شیعه نیوز»، اما جدا ازآنچه اعلام شد طرفین توافقات دیگری هم انجام دادند که مهم‌ترین آن‌ها یادداشت همکاری استراتژیک بین آن‌ها بود. واقعیت این است گسترش روابط باکو و امارات با توجه به نفوذ بی‌سابقه اسرائیل در این منطقه برای ایران پیامدهای مهمی خواهد داشت. آنچه پیداست این است که تحریم ایران و درگیر شدن کشور در مسائل داخلی و منطقه‌ای و نیز افزایش تنش در روابط ایران با آمریکا و اسرائیل، فرصت را به رقبای منطقه ایران داده تا در درجه اول حضور خود را در مناطقی که حوزه نفوذ تاریخی و تمدنی ایران است گسترش دهند و در گام بعدی روند ایران زدایی را در آن منطقه گسترش دهند. موضوعی که در قفقاز به‌شدت اجراشده است و در آسیای میانه هم شروع‌شده است. برای مثال غفلتی که در چند دهه گذشته در سیاست خارجی ایران نسبت به قفقاز وجود داشته زمینه‌ساز نفوذ همه‌جانبه ترکیه و تثبیت نقش آن در این منطقه شد و هم‌اکنون همان‌طور که انتظار می‌رفت با استفاده از مسائل مبتلابه زیادی که پیش روی سیاست خارجی ایران است، کشور امارات متحده عربی هم وارد قفقاز شده و در پی ایفای نقشی فعال در منطقه است. جنگ اوکراین و کاهش تمرکز روسیه از قفقاز زمینه بیش‌ازپیش به کمک رقبای منطقه‌ای ایران آمده است.

هم‌اکنون قفقاز محل رقابت و حضور کشورهای مختلفی است که به اشکال مختلف در حال تلاش برای گسترش و تثبیت نفوذ در این منطقه هستند. اسرائیل به جبران حضور ایران در لبنان نفوذ عمیقی در باکو پیداکرده و سیاست‌های ضد ایرانی را با کمک حکومت علیف اجرایی می‌کند. پاکستان در رویای ایفای یک نقش بزرگ‌تر در رقابتش با هند مانور نظامی سه برادر را با ترکیه و باکو برگزار کرد. هندوستان در تلاش است که در رقابت با پاکستان بیشتر به ارمنستان نزدیک شود و اخیراً فعالیت خود را افزایش داده دست. دولت بریتانیا به‌واسطه اینکه شرکت نفت بریتیش پترولیوم در شراکت به خانواده علیف تولید و فروش نفت باکو را اختیار دارد روابط نزدیکی با این دولت دارد. از طرفی ایران به سبب حضور اسرائیل در باکو که به انحا مختلف درصدد ضربه زدن به ایران است وضعیت را زیر نظر دارد و سعی می‌کند مانع از اجرایی شدن کریدور زنگزور شود. فرانسه نزدیک‌ترین متحد اروپایی ارمنستان است و به‌واسطه لابی قدرتمند ارمنی در این کشور حمایت قاطعانه‌ای از ایروان دارد. چین که نسبت به نیات پان توارنیسم اردوغان و علیف نگرانی جدی دارد تاکنون بسیار محتاطانه با این مسئله برخورد کرده است.

آمریکا موضع بینابین دارد؛ اما در مواضع اعلامی لحن تقریباً حمایت‌گرانه‌ای از ارمنستان داشته است. روسیه هم که از غربی شدن قفقاز جنوبی به‌شدت واهمه دارد به‌واسطه درگیر شدن در جنگ اوکراین تاکنون اقدام جدی اتخاذ نکرده است. دولت ارمنستان به‌واسطه آنچه عدم‌حمایت روسیه از خود در مقابل تهاجم علیف می‌داند به سمت غرب گرایش پیدا کرد و همین موضوع خشم مسکو را برانگیخت؛ بنابراین پوتین سعی کرد با نوعی بی‌تفاوتی و مواضع مبهم که بیشتر به نفع باکو بود به دولت پاشینیان فشار وارد کند. مجموع شرایط باعث شده است که شاهد نوعی پیچیدگی چندوجهی در منطقه قفقاز باشیم که نیازمند دقت نظر و توجه بیشتری از سوی تهران است. گفتنی روابط کشورهایی که در پی نقش‌آفرینی در قفقاز هستند در سایر مباحث و موارد دیگر دارای همپوشانی و تضاد که همین بر پیچیدگی بازی در این منطقه افزوده است.

در سایه چنین تحولاتی اخیراً امارات تلاش کرده است حضور خود را در قفقاز تقویت کند، این کشور با گرجستان قرارداد مشارکت اقتصادی جامع (CEPA) امضا کرده و قرار است روابط اقتصادی خود را با ارمنستان هم ارتقا دهد و همچنین از روند صلح ارمنستان و آذربایجان نیز حمایت کرده است؛ اما بااین‌حال نباید این تصور ایجاد شود که دلیل و هدف امارات در قفقاز به همین مواضع اعلامی ختم می‌شود. حضور کشورهای عربی و به‌طور خاص امارات در قفقاز جنوبی که مردمان آن ایرانی‌تبار و درگذشته‌ای نه‌چندان دور بخشی از خاک ایران بوده است دارای معانی زیادی است که باید توسط تصمیم گیران و سیاست‌گذاران موردتوجه قرار گیرد؛ زیرا همان‌طور که علیف تأکید داشته است روابط باکو- ابوظبی چندوجهی است، به همین دلیل اهداف پیدا و پنهان زیادی می‌تواند در ورای آن نهفته باشد. همان‌طور که اسرائیل هم‌زمان با ارمنستان و باکو رابطه دارد و حمایتش از باکو در جنگ با ارمنستان بیش از همه برای ضربه زدن به منافع ایران بوده است؛ امارات هم به‌رغم روابط اقتصادی با ارمنستان می‌تواند نقشی به‌مانند اسرائیل در پیش بگیرد. این موضوع زمانی خطرناک می‌شود که امارات بخواهد نقشی در اتحاد امنیتی و نظامی باکو اسرائیل ایفا کند. موضوعی که دور از ذهن نیست و با توجه به اینکه این امارات و باکو کشور تنها کشورهایی که هستند که علیه تمامیت ارضی ایران هتاکی‌های ادامه‌دار دارند اوضاع بسیار خطرناک می‌شود.

رسانه‌ها و مقامات باکو به‌طور روزانه به علیه تمامیت ارضی ایران اهانت می‌کنند، آن‌ها با ترویج قوم‌گرایی در پی بر هم زدن یکپارچگی ایران به‌خصوص در مناطق شمال غرب کشور هستند. اسرائیل هم برای این منظور مأموریت ویژه‌ای به یک تئوریسین دروغین به نام برندا شیفر داده که موفق شده دولت علیف را پیرو جعلیات خود کند. به تحت تأثیر توهماتی که به آن‌ها تزریق می‌شود مقامات باکو برای مناطق شمال غرب ایران استفاده می‌کنند، مماشات بیش‌ازحد و غیرقابل درک ایران در قبال این سیاست باکو باعث ترویج بیش‌ازپیش این اهانت‌ها شده است و متأسفانه عده‌ای در داخل در پوشش‌های مختلف و سوءاستفاده از بعضی عناصر و مؤلفه‌های مذهبی و ایدئولوژیک به اهداف تجزیه‌طلبانه باکو کمک می‌کنند. درواقع سیاست پان تورانیستی و حمایت بی‌چون چرای ترکیه از باکو باعث شده است که آن‌ها ارمنستان را آذربایجان غربی و مناطق شمال غرب که شامل تهران هم می‌شود را آذربایجان جنوبی بنامند. موضوعی که باید هرچه سریع‌تر و قاطعانه با آن برخورد شود؛ ولی متأسفانه تاکنون واکنش درخوری از سوی ایران به این هتاکی‌های بی‌پایان نشان داده نشده است.

حضور امارات در باکو درزمانی که رقابت بین امارات و ترکیه در مناطقی مانند لیبی در اوج بود تا حدودی کنترل‌شده بود؛ ولی بعد از جنگ دوم قره‌باغ در سال 2020 و بعد از بهبود روابط آنکارا و ابوظبی وضعیت متفاوت شد و به نظر می‌رسد امارات با یک نگاه بلندمدت ژئوپلیتیک و برای بهره‌گیری از شکاف‌های منطقه‌ای دررسیدن به اهداف خود به قفقاز جنوبی چشم دوخته است.

یک مؤلفه دیگری که زمینه‌ساز حضور امارات در باکو شده و زنگ خطر را برای ایران به صدا درمی‌آورد؛ عادی‌سازی روابط این کشور با اسرائیل بوده است که اگر نسبت به آن بی‌تفاوت بود به‌احتمال بسیار زیاد زمینه‌ساز شکل‌گیری مثلث خطرناک مثلث باکو – ابوظبی- تل‌آویو خواهد. ویژگی امارات و باکو در جریان جنگ غزه این بود که امارات در میان کشورهای عربی کمترین مخالفت را نسبت به حملات اسرائیل داشت و حتی سکوت حمایت‌آمیزی از اسرائیل کرده است و باکو هم عملاً با تأمین سوخت اسرائیل به مهم‌ترین متحد دولت نتانیاهو تبدیل‌شده است. واقعیت این است هم‌اکنون باکو یکی از کانون‌های توطئه علیه یکپارچگی و تمامیت ارضی ایران است.

امارات متحده عربی هم با استفاده از شرایط تحریم‌ها و انزوای بین‌المللی ایران همه کشورهای عربی و کشورهای عضو شورای امنیت ازجمله روسیه و چین و حتی ژاپن و کره جنوبی و اتحادیه اروپا را در موردادعای واهی بر جزایر سه‌گانه به‌نوعی با خود همراه کرده و در تلاش است تا دامنه مشروعیت سازی برای ادعای واهی خود را به‌کل جهانی پیرامونی ایران نیز گسترش دهد. در این زمینه می‌توان پیش‌بینی کرد که استراتژی آن‌ها علاوه بر قفقاز برای آسیای مرکزی هم متمرکز خواهد شد؛ اما وضعیت در قفقاز به‌گونه‌ای دیگر است؛ زیرا با حضور همه‌جانبه اسرائیل در منطقه و افتتاح سفارتخانه‌های باکو و امارات در اسرائیل وضعیت به‌گونه‌ای دیگر است و لازم است تا با جدیت و دقت بیشتری به این موضوع نگریسته شود. باکو به‌عنوان حکومتی تمامیت‌خواه در قفقاز جنوبی خود را حلقه وصل جهان ترک می‌داند و از منظر روابط بین خلیج‌فارس - جهان ترک - آسیای مرکزی بسیار مهم است؛ بنابراین تلاش دارد که علاوه بر کسب مشروعیت بین‌المللی برای احداث کریدور زنگزور با ارتقا جایگاه بین‌المللی و منطقه‌ای خود با اعتمادبه‌نفس بیشتری طرح‌های قوم‌گرایانه خود را علیه ایران پیاده کند.

نگاه دقیق‌تر و فراتر از مواضع ظاهری این کشورها لازمه پی بردن به اهداف شومی است که بسیاری از دولت‌ها علیه ایران در سردارند. لازمه خنثی کردن و بر هم زدن این وضعیت تغییر رویکرد توسعه محور به آینده کشور و به‌طور خاص رهایی از تحریم و تقویت روابط دولت – ملت است که می‌تواند در تقویت قدرت ملی کشور برای تأمین منافع ملی بسیار مؤثر و راهگشا باشد و کشور را به خودبه‌خود از بسیاری مشکلات داخلی و خارجی رها سازد.

 

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: